انسان شگفتترین موجود خلقت است ، که استعدادهای شگرفی دارد ، و نیرویی خارق العاده ، به نام "اراده و اختیار" که مکمل و سامان بخش استعدادهای اوست.
این موجود پیچیده با استعدادها و توانایی خاص به خود به جادهای میماند که از هر دو سو بینهایت است. در وادی شکوهمند خوبی ها میتواند فراتر از فرشتگان شود ، چنانکه در باتلاق زشتیها ممکن است از حیوان پستتر باشد.
اگر برای اوج پرواز یک پرنده سقف و حدی هست ؛ بلندای عروج انسان در ملکوت معنویت (قوس صعود) مرزی نمیشناسد.
طیران مرغ دیدی؟ تو زپای بند شهوت
به درآی ، تا ببینی « طیران آدمیّت »
در پرتگاه فساد و گمراهی هم همین وضعیت را دارد ، از گرگ درنده خو تر و از هردیو و ددی وحشی تر است. و باز هم عمق درّه سقوط و هبوط ناپیداست.
این ویژگی از یک سو خوشحال کننده و مایه افتخار و مباهات است و از سوی دیگر خطرخیز و لغزنده و بسیار هولناک و هراس انگیز است. آدمی در سیر صعودی میتواند قله شرافت را ـ تا حد یک شهید ـ پیشرو ببیند همان طور که در سیر انحطاط و نزول ....
انسان مکلف و مختار میتواند « خوبتر از خوبی » ، یا « بدتر ازهر بدی » شود ، زندگی اوهمیشه «میان دو بینهایت» میگذرد ، تا کدام طرف را برگزیند .
این همان « امانت » نیست که کوه ها و آسمانها و زمین ، از به دوش کشیدنش شانه خالی کردند؟
وچه مسئولیت سنگینی است که باید پاسخگوی آن باشیم .
خدایا! .... دستمان گیر؛ تا در میان این دو بینهایت ، پرواز را از یاد نبریم و دل بسته مرداب و منجلاب نشویم.